علی کرمی، خبرنگار و فعال رسانه:
محیط زیست ایران سالهاست زیر فشار تصمیمهای کوتاهمدت و مدیریتهای نادرست نفس میکشد. از سدسازیهای بیرویه که رودخانهها را خشک کردهاند تا ریزگردهایی که هر سال جنوب کشور را در بر میگیرند، همه نشانههایی هستند که میگویند زمین ایران دیگر تاب ندارد. این بحرانها فقط مسئلهی طبیعت نیستند؛ مستقیماً زندگی مردم را تهدید میکنند. کمبود آب یعنی مهاجرت اجباری، آلودگی هوا یعنی بیماریهای مزمن، و نابودی جنگلها یعنی سیل و فرسایش خاک.
ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارد. این یعنی منابع آبی محدود و حساسیت بالای اکوسیستم. اما به جای مدیریت علمی، سالهاست با نگاه عمرانی و سیاسی به طبیعت برخورد شده است. سدها ساخته شدند بدون توجه به چرخهی طبیعی رودخانهها، جنگلها برای پروژههای کوتاهمدت نابود شدند، و تالابها قربانی بیتوجهی شدند. نتیجه این شد که امروز بسیاری از شهرها با بحران آب دستوپنجه نرم میکنند و هوای کلانشهرها به مرز خطرناک رسیده است.
بحران محیط زیست به طور مستقیم بر کیفیت زندگی مردم اثر میگذارد. وقتی هوای تهران یا اهواز به مرز هشدار میرسد، کودکان و سالمندان اولین قربانیان هستند. وقتی تالابها خشک میشوند، روستاها خالی میشوند و مهاجرتهای اجباری شکل میگیرد. این مهاجرتها نه تنها بافت اجتماعی را تغییر میدهند، بلکه فشار مضاعفی بر شهرهای بزرگ وارد میکنند. بنابراین، محیط زیست فقط مسئلهی درخت و رودخانه نیست؛ مسئلهی انسان است، مسئلهی آیندهی جامعه است.
نابودی منابع طبیعی هزینهای سنگین بر دوش کشور میگذارد. بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میلیاردها تومان هزینه درمانی ایجاد میکنند. فرسایش خاک و نابودی جنگلها تولید کشاورزی را کاهش میدهند و امنیت غذایی را تهدید میکنند. بحران آب صنایع را فلج میکند و سرمایهگذاریها را بیاثر میسازد. بنابراین، حفاظت از محیط زیست نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت اقتصادی است.
راهحل چیست؟ نخست باید بپذیریم که مدیریت محیط زیست نیازمند نگاه علمی و بلندمدت است. تصمیمهای کوتاهمدت شاید در ظاهر پروژهای را جلو ببرد، اما در واقعیت آینده را نابود میکند. باید به متخصصان محیط زیست میدان داده شود، نه اینکه تصمیمها صرفاً بر اساس ملاحظات سیاسی یا عمرانی گرفته شوند. دوم، مردم باید در این فرآیند مشارکت داشته باشند. آموزش عمومی دربارهی مصرف آب، انرژیهای پاک، و حفاظت از منابع طبیعی میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند. اگر هر خانواده مصرف آب و انرژی خود را مدیریت کند، تأثیر آن در سطح ملی قابل توجه خواهد بود.
زمین مثل ریهی یک انسان است. هر بار که درختی قطع میشود، انگار بخشی از این ریه از کار میافتد. هر بار که تالابی خشک میشود، انگار نفس زمین کوتاهتر میشود. اگر امروز به این ریه رسیدگی نکنیم، فردا دیگر دستگاه اکسیژن هم کارساز نخواهد بود.
در نهایت، باید به یاد داشته باشیم که محیط زیست سرمایهای است که اگر امروز حفظ نشود، فردا هیچ اقتصادی توان جبرانش را ندارد. ایران میتواند با مدیریت درست، از بحرانها عبور کند. انرژیهای تجدیدپذیر، بازسازی جنگلها، احیای تالابها و آموزش عمومی، همه ابزارهایی هستند که در دسترساند. تنها چیزی که نیاز داریم، ارادهی جدی و نگاه بلندمدت است.
زمین ایران نفس ندارد، اما هنوز فرصت هست. اگر امروز تصمیمهای درست گرفته شوند، فردا میتوانیم دوباره هوای پاک را نفس بکشیم و رودخانههای زنده را ببینیم. آیندهی ایران نه در پروژههای کوتاهمدت، بلکه در نفسهای بلند طبیعتش ساخته میشود.
انتهای پیام/





ثبت دیدگاه