علی کرمی، خبرنگار و فعال رسانه:نسلها همیشه با هم تفاوت داشتهاند. پدران ما با رادیو و روزنامه بزرگ شدند، ما با تلویزیون و کتاب، و نسل زد با اینترنت و شبکههای اجتماعی. طبیعی است که رفتارها، ارزشها و حتی زبان این نسل با نسلهای پیشین متفاوت باشد. اما آنچه امروز در جامعهی ایران و بسیاری از جوامع دیگر دیده میشود، نوعی بیتوجهی به حرمتها و مسئولیتها است که گاهی به اسم «نسل زد بودن» عادی میشود. این عادیسازی، اگر اصلاح نشود، میتواند انسجام اجتماعی را تهدید کند.
جوانان نسل زد بیش از هر نسل دیگری در معرض مباران اطلاعاتی قرار دارند. آنها هر روز با هزاران تصویر، ویدئو و پیام مواجه میشوند که سبک زندگی متفاوتی را تبلیغ میکند. در این میان، مرز میان آزادی و بیمسئولیتی گاهی گم میشود. وقتی حرمتها (از احترام به بزرگتر گرفته تا رعایت قواعد اجتماعی) به سخره گرفته میشوند، جامعه به تدریج اعتماد درونیاش را از دست میدهد. اعتماد اجتماعی همان سرمایهای است که بدون آن هیچ پیشرفتی ممکن نیست.
اما باید دقت کنیم: مشکل از نسل زد نیست، مشکل از فقدان گفتوگو و آموزش است. اگر جامعه به جای برچسبزدن، با این نسل وارد گفتوگو شود، بسیاری از رفتارها اصلاح خواهند شد. جوانان نیاز دارند بفهمند که آزادی یعنی انتخاب آگاهانه، نه بیقیدی. آزادی یعنی توانایی بیان نظر، اما همراه با احترام به دیگری. اگر این تعریف درست به آنها منتقل شود، انرژی و خلاقیت نسل زد میتواند به بزرگترین سرمایهی کشور تبدیل شود.
حرمتها بخشی از هویت جمعی ما هستند. احترام به خانواده، رعایت ادب در گفتار، و پایبندی به ارزشهای اجتماعی، ستونهایی هستند که جامعه را سرپا نگه میدارند. وقتی این ستونها فرو بریزند، هیچ نسلی نمیتواند سقف جامعه را نگه دارد. بنابراین، آموزش حرمتها باید نه به شکل تحمیل، بلکه به شکل بازتعریف مدرن انجام شود. نسل زد باید بفهمد که احترام به دیگری، محدودیت نیست؛ بلکه راهی برای ساختن جامعهای امنتر و انسانیتر است.
شکاف نسلی همیشه وجود داشته، اما اگر مدیریت نشود، به بحران تبدیل میشود. امروز بسیاری از والدین و معلمان از رفتارهای نسل زد گلایه دارند، اما کمتر کسی به این فکر میکند که این نسل محصول همان جامعهای است که ما ساختهایم. اگر ارزشها در رسانهها، مدرسهها و خانوادهها درست منتقل نشوند، طبیعی است که جوانان به سمت بیقیدی بروند. بنابراین، مسئولیت اصلی بر دوش نهادهای فرهنگی و آموزشی است. باید برنامههایی طراحی شود که حرمتها را نه به شکل سنتی خشک، بلکه به شکل ارزشهای انسانی و جهانی بازتعریف کند.
جامعه مثل یک ارکستر است. هر نسل سازی در دست دارد؛ یکی ویولن، دیگری پیانو، و نسل زد شاید گیتار برقی. اگر هر کس ساز خودش را بیقاعده بنوازد، فقط سروصدا خواهیم داشت. اما اگر همه یاد بگیرند که آزادی در نواختن سازشان باید با هماهنگی همراه باشد، موسیقیای ساخته میشود که شنیدنی است. حرمتها همان قواعد موسیقیاند؛ بدون آنها، آزادی به هرجومرج تبدیل میشود.
در نهایت، باید به یاد داشته باشیم که نسل زد نه دشمن است و نه بحران؛ بلکه فرصت است. فرصتی برای بازتعریف ارزشها، برای یاد گرفتن از انرژی و خلاقیت جوانان، و برای ساختن جامعهای که هم آزاد باشد و هم مسئول. اگر امروز با این نسل وارد گفتوگو شویم، فردا جامعهای خواهیم داشت که نه حرمتها را فراموش کرده و نه آزادی را قربانی کرده است.
انتهای پیام/





ثبت دیدگاه