- جمعه 10 اردیبهشت 1400 - 21:24
- کد خبر : 985
- سیاست » یادداشت ها

این برنامه که دو بخش یک ساعت و نیمه را به خود اختصاص داده است سراسر حمایت از برنامه های دولت و تمجید صد در صدی برجام بود که سعی میکرد شنونده را قانع کند که برنامه های دولت و خاصه برجام هیچ ایراد آنچنانی نداشته و سراسر فتح و ظفر بوده است.
سلمان محمدی؛ این روزها انتشار فایل صوتی مصاحبه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با برنامه آن سوی دولت خبرساز شده است گذشته از این این اتفاق تعمدی بوده یا سهوی و اینکه چگونه از شبکهی معاند سعودی سر در آورده است و خبرها مبنی بر دست به دست شدن فایل صوتی قبل از رسانه ای شده آن، کمی کفهی ترازو را به سمت انتشار دادن سنگینتر میکند تا لو رفتن.
این فایل صوتی طولانی مباحث فراوانی را مطرح میکند که پرداختن به همه ی آن خود یک برنامهی کامل و چه بسا طولانیتر از خودِ مصاحبه را میطلبد اما در این گفتار میتوان به قدر ظرفیت از آن برداشت و پرداخت.
این برنامه که دو بخش یک ساعت و نیمه را به خود اختصاص داده است سراسر حمایت از برنامه های دولت و تمجید صد در صدی برجام بود که سعی میکرد شنونده را قانع کند که برنامه های دولت و خاصه برجام هیچ ایراد آنچنانی نداشته و سراسر فتح و ظفر بوده است. البته ضمن قدردانی از زحمات دولت و تیم مذاکره کننده در این ۸ سال یک مورد به طرز عجیبی در این مصاحبه پر رنگ است و آن هم معرفی آقای ظریف به عنوان مناسبترین کاندید ریاست جمهوری ایران است که میتواند بسیار موفقتر از همه باشد و به زعم خود مورد وثوق و اجماع همهی سران است. از طرفی مصاحبهگر جناب ظریف را انتخاب مردم نشان میدهد که توسط کف کوچه و بازار انتخاب شده است، چیزی که از نظر نگارنده به این مصاحبه بیشتر جنبه انتخاباتی میدهد و فرشته نجات مردم ایران این بار کسی نیست جز محمدجواد ظریف.
در این گفت و تو بارها اشاره میشود که مردم به نحوی از انتخابهای خود ناراضی هستند و البته امیدی به اصلاح ندارند که یک نمونه عدم حضور مردم در نتیجهی انتخابات مجلس شورای اسلامی اخیر بروز کرده است. از جنبهها و صحبتهای درست و غلط این برنامه که بگذریم یک گزاره بسیار در گفت و شنودها پررنگ است و آن هم هزینههای میدان بود که کشور در این مدت متحمل آن شده است.
ساخت یک دو قطبی جدید به نام میدان و مذاکره (دیپلماسی) که باید برای روزهای بهتر میدان را اگر کنار نگذاریم حداقل کمرنگ کنیم و این شروع داستانی تازه در آینرهی ایران است که البته اگر حافظهی مردم یاری کند و تاریخ معاصر خوانده شود آینده ای روشن متصور نمیشود. در این رهگذر تنها ذهنهای هوشیار را به طرح لیبیزاسیون ایران ارجاع میدهم.
بگذارید کمی به عقب برگردیم، بدون حمایت از هیچ دولتی، آقای روحانی با شعار اینکه بهتر از همه زبان دنیا را میفهمد رای آورد و به پاستور رسید. مذاکرات با همه فراز و نشیبها و تمجید و انتقادات آغاز شد و بالاخره تفاهمنامهای بین ایران و ۱+۵ تنظیم شد که البته حالا که در اواخر دولت هستیم هرگز در سفرهی مردم تاثیر مثبتی نداشت و سفرههای مردم روز به روز کوچکتر شد. اکنون که در پایان دولت و در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری فاز دومی با کلید واژهی میدان شروع شده و اینگونه به ذهن مردم القا میشود که اگر تلاشهای ما در این ۸ سال توفیقی چندانی نداشته علت آن فدا شدن دیپلماسی به پای میدان بوده است. حالا اگر میخواهیم اوضاع بهتر شود باید این بار میدان برای دیپلماسی هزینه شود. کلید واژهای که به شدت با عبارت مرد میدان که سال پیش برای شهید سلیمانی ترند شده بود میخواند و صحبت ابتدایی آقای ظریف که ما نه اسلحه داریم نه پول احتمال آن را قویتر میکند.
هر چند در این گفتار به اندازه یک قطره از دریا گفته نشد ولی باید ملت هوشیارتر از قبل باشند که اولین اقدامهای عملی برای برجامهای دو و سه در حال اجرا شدن است که نباید مجال رشد پیدا کند وگرنه کشور را به ورطه هلاکت خواهد کشاند.
در پایان مردم باید بدانند که هیچ عقل سلیمی قدرت نظامی خود را فدای هیچ چیز نمیکند و صد البته که اگر ایران هستهای و موشکی را نداشت طرف غربی رغبتی برای شروع حتی یک ساعت مذاکره هم نداشت که حالا سند افتخار بعضیها شود. آن وقت میز کار پایگاههای نظامیاش را به میز مذاکره ترجیح میداد و ما باید بدانیم دنیای فردا فقط دنیای گفتمان نیست بلکه دنیای موشک هم است. لطفا در نقشه نگاهی به پایگاههای نظامی اطراف کشورمان بیندازید، راستی این همه هزینه برای چه زمانی است؟
ان شا الله در آینده به جنبههای پنهان بیشتری از این برنامه خواهیم پرداخت.
نظرات