رفتن به بالا

پایگاه خبری فرهنگی اجتماعی ایلام 53

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 29 March

انسان‌ها با برنامه و هدفمندی که در فلسفه خلقت نهفته است به وجود آمده‌اند و هر یک از ما رسالت داریم. اما کسانی که هدف و برنامه زندگی را نفهمند و ندانند، بی‌قراری عاطفی می‌گیرند. این افراد پشتوانه دینی، اعتقادی و مذهبی ندارند و به راحتی راهشان را گم می‌کنند و ممکن است دست به خودکشی بزنند.

به گزارش ایلام۵۳؛

فاطمه زهرا نصراللهی: «هنگامی که نوزادی را از آغوش مادرش جدا می‌کنید، نوزاد بی‌قراری می‌کند و به گریه می‌افتد. تا زمانی که نوزاد را به آغوش گرم مادر برنگردانید، آرام نمی‌گیرد. حتی اگر ده‌ها زن دیگر هم بیاورید تا نوزاد را آرام کند، او تنها کسی که می‌خواهد، مادرِ خودش است. اما به محض اینکه نوزاد را به آغوش مادر برگردانید، آرام می‌گیرد.

حداقل نیاز انسان به روحِ خدایی، هم مانند احتیاج نوزاد به مادر است. نوزاد با گرمای آغوش مادر آرام می‌شود، به این خاطر که از جنس اوست. انسان هم از جنس خداست و در زیر سایه و گرمای آغوش و فکر او آرام می‌گیرد. هنگامی که انسان از آغوش گرم خداوند دور می‌شود، بی‌قرار می‌شود.

ممکن است افراد به صدها روش و کار و ابزار متوسل شوند تا آرامش را را به زندگی‌ برگردانند، اما این ابزارها تنها برای مدتی کوتاه انسان را آرام می‌کند. برخی از انسان‌ها که از خدا دور شده‌اند و آرامش شان از دست رفته‌، دست به هر اقدامی که فکرش را کنید، زده‌اند و آرام نگرفته اند. بنابراین به پوچی رسیده‌اند و در مقابل کوچک‌ترین بادی قد خم می‌کنند.

این افراد در برابر حوادث روزگار و تلخی‌ها خیلی زود کم می‌آورند و حتی دست به خودکشی می‌زنند. این بار با دکتر «تقی ابو طالبی احمدی» عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان روانشناس و مشاور خانواده به گفت وگو نشستیم تا بیشتر به ابعاد این موضوع بپردازیم.


«تقی ابو طالبی احمدی» عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان، روانشناس و مشاور خانواده 

افرادی که از درون خالی هستند

ابو طالبی می‌گوید: «انسان‌هایی که دچار احساسِ پوچی و تفکر «نهیلیسم» می‌شوند، احساس خالی بودن و سرگشتی هویت دارند.  این مسئله در هر سنی ممکن است برای افراد پیش بیاید، اما در سن نوجوانی بیشتر افراد را درگیر می‌کند. افرادی که به بلوغ جسمانی می‌رسند، اما با بلوغ اندیشه‌ای فاصله دارند و به درجه بالندگی نمی‌رسند. بنابراین یک خلاء‌هایی دارند که برای جبران آن ممکن است دست به فاجعه سازی، بزرگ انگاری و خودنمایی کاذب بزنند.

برخی از آن‌ها شخصیت‌های نمایشی و علاقه به بیشتر دیده شدن دارند. این خصوصیات می‌تواند تا اندازه‌ای مثبت باشد، اما در بُعد منفی آن فرد با اقدامی خود تحقیری و خودزنی یا با موضوعات زندگی‌اش فاجعه‌سازی می‌کند و چون از درون احساس خالی بودن می‌کند، برای خودنمایی دست به خودکشی می‌زند.

این افراد ممکن است در مراحل رشد ناکامی‌هایی را تجربه کرده‌ باشند، یا انسان بلند پرواز، خودشیفته یا کمال گرایی باشند یا سبک تربیت شان درست نبوده و در مراحل رشد نزد پدر، مادر و معلم معنای زندگی را به خوبی درک نکرده است و احساس پوچی می‌کند و در نهایت می‌خواهند به زندگی‌اش خاتمه دهد.علاوه بر این رفاه زدگی و بی‌اعتقادی هم ممکن است مقدمه‌ای باشد برای اینکه انسان به پوچی برسد و دست به اقدامی مانند خودکشی بزند.»

چه افرادی به سراغ خودکشی می‌روند؟

اگرچه افراد باهم تفاوت هایی دارند، اما روانشناسان می‌گویند، دلیل واحدی وجود دارد که ممکن است باعث شود افکار و احساسات مبنی بر تمایل به خودکشی به سراغ افراد برود.

مشاور خانواده در این باره  می‌گوید: «خودکشی جلوه واقعی خود آزاری است. آدم‌هایی که پشتوانه دینی، اعتقادی و مذهبی، دانش دینی ندارند و حتی رفتار ضد دینی دارند یا هیجانی هستند، در این مسیر می‌افتند. اما افرادی که بصیرت دینی دارند، توان حل مسئله هم دارند. این افراد از دیگران و کارشناسان کمک می‌گیرند یا اندیشه و مطالعه می‌کنند و مشکلات‌شان را حل می‌کنند. و عقل و اندیشه شان بر احساس و عاطفه‌شان تسلط دارد و منطقی هستند و کمتر دست به چنین کارهایی می‌زنند. بنابراین قطعا کسی که دانش بندگی و بینش و بصیرت بندگی خداوند را ندارد، دست به چنین اقدامی می‌زند.»

ماموریتی که برخی ها از آن بی خبرند!/خودمان نیامده‌ایم که خودمان برویم

خداوند فرموده است: «اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می‌کنم و قدم‌هایتان را استوار می‌گردانم.» اما آیا خدا نیازی به یاری ما دارد؟ معلوم است که نه. منظور از  یار خدا بودن یعنی یار خودتان باشید و با گناه نکردن، کمک به دیگران و پایبندی به اصول دینی به خودتان کمک کنید.

این روانشناس اجتماعی می‌گوید: «مراجعه کننده‌ای داشتم که دچار افسردگی حاد شده بود. البته حال جسمانی بدی هم داشت، چراکه با یکی از دوستانش تصمیم گرفته بودند در یک ساعت خاص و در محل خاصی خودکشی کنند. مراجعه کننده من خودش را از یک بلندی پرت کرد و اما فرد مقابل این کار نکرد. از مراجعه کننده‌ام پرسیدم هدفش از این کار چه بود؟ هنگامی که صحبت می‌کرد، فهمیدم او از درون تهی از هدف و معنای زندگی است. می‌گفت: «وقتی قرار است در ۵۰ سال آینده بمیرم، چرا الان نمیرم! ترجیح میدم الان بمیرم. چرا باید زحمت بکشم. درس بخوانم. کار کنم و تلاش کنم؟!» این حرف ها نشان دهنده احساس‌ِ عدم شناخت از فلسفه خلقت و ماموریتی است که خدایِ رحمان در نفس انسان قرار داده است.

ما کسی هستیم که خداوند به واسطه خلقت‌مان به خودش «فتبارک الله و احسن الخالقین» گفته است. ما مقام برتری از فرشتگان را داریم. انسان با برنامه هدفمندی که در فلسفه خلقتش نهفته به وجود آمده است و هر یک از ما رسالت داریم.  خودمان نیامده‌ایم که خودمان برویم! کسانی که هدف زندگی و برنامه زندگی را نفهمند و ندانند، بی‌قراری عاطفی می‌گیرند. این آدمهای بی‌قرار آدم‌های متزلزل هستند. »

خودکشی؛ جلوه حقیقی بی خدایی/ چهار موتور انسان باید کار کند!

خداوند در سوره الرعد می‌فرماید: «آن‌ها کسانی هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش می‌گیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش پیدا می‌کند.» حتی یاد خدا هم دل ها را آرام می‌کند، اما دل هایی را که باورش داشته باشند!

ابوطالبی می‌گوید: «خودکشی یکی از جلوه‌های حقیقی بی‌خدایی و پوچ گرایی است، چراکه فردی که خودکشی می‌کند، فلسفه زندگی را نمی‌فهمد و راهش را گم کرده است و برنامه‌ای ندارد.

انسان به اصطلاح چهار موتوره است. یعنی چهار هوش دارد. هوش منطقی، عقلی (IQ). هوش هیجانی یا  محرک ارتباطی (EQ). هوش جسمانی و توان بدنی (PQ). هوش معنوی و اخلاقی (SQ). برای انجام زندگی هر چهار تا از این موتور‌ها باید کار کند و بین‌شان تعادل برقرار باشد. امروزه دنیا به دنبال هوش چهارم یعنی هوش معرفتی و اخلاقی است. کسانی که بصیرت دینی داشته باشند، دل‌شان آرام است. اما آدم‌هایی که نسبت به دین نادان هستند، از حقایق خلقت به دور هستند و شناخت و عقل لازم را ندارند، در نتیجه بی‌قرار می‌شوند. این بی‌قراران همه کار می‌کنند از جمله خودکشی.

برخی افراد شناسنامه دینی دارند، اما عملکرد دینی ندارد. در مقابل کسانی هستند که دین‌شان عمق دارد و معنای زندگی را بلدند و راز بندگی را می‌دانند و خود را در برابر عملکرد خودشان، مردم و خدا مسئول می‌داند. انسان تا هنگامی که خود را در محضر خدا ببیند، کار خطایی نمی‌کند.»

برای نجات افراد بی قرار چه کنیم؟/ در امانت خدا خیانت نکنید

اما برای نجات دادن بی قرارانی که از خدا دور شده‌اند و ممکن است دست به خودکشی بزنند باید چه کرد؟

این روانشناس در این باره می‌گوید:‌« استاد و معلم و همه ما باید فلسفه خلقت و چیستی زندگی را تبیین کنند. تا انسان ها بدانند برای چه چیزی  زندگی می‌کنند و چه ماموریتی دارند. همه باید بصیرت دینی پیدا کنند و بدانند برای چه به دنیا آمده‌اند و این امر تنها با نزدیکی به خداوند حاصل می‌شود. البته خدا به ما نزدیک است. برخی از ما از او دوری می‌کنیم. همچنین لزوم تعادل بین چهار هوش انسان هم باید در جامعه تبیین شود. درد اساسیِ امروز جامعه بداخلاقی است. یعنی همان هوش چهارم انسان. موتور اخلاق مان باید بیشتر فعال شود.

علاوه بر این افراد باید بدانند که ما انسان ها دست خودمان امانت هستیم. این عمر، قد و قامت، پدر و مادر نزد ما امانت هستند و خدا از ما توضیح می‌خواهد. اگر انسان این را بداند، در امانت خدا که جان و زندگی اش است، خیانت نمی‌کند و دست به خودکشی نمی‌زند.»

پایان پیام/

اخبار مرتبط