موافقت نهایی با پذیرش دستیار بیماریهای داخلی در دانشگاه علوم پزشکی ایلام
حفظ نام خلیج فارس؛ وظیفهای ملی در برابر تحریف تاریخ
دستگیری عاملان نزاع و درگيري بیمارستان امام خمینی(ره) در ایلام
توصیههای مهم ویژه داوطلبان کنکور سال ۱۴۰۴( نوبت اول)
بیشترین و کمترین نرخ بیکاری استانها + اینفوگرافی
ترجمه کتاب «قدرت مذاکره» اثر عراقچی در عمان رونمایی میشود
نگاهی به ۴هفته پایانی لیگ یک/ ۵ تقابل سرنوشتساز مدعیان صعود
امام جمعه موقت ایلام: وحدت و پیروی از ولایت، رمز عبور از مشکلات است
روزی برای کار اداری به بانک مراجعه کردم یک مرد مسن درب ورودی بانک نشسته بود آن مرد در حال حرف زدن با دو جوان بود دو جوانی که در حال کلنجار رفتن با خودپرداز بودند و آن پیرمرد نیز با آنها صحبت میکرد. من تنها این قسمت کوتاهی از این صحنه را دیدم و برای انجام کار خود به بانک مراجعه کردم بعد از پایان کارهایم به بیرون رفتم و باز دیدم که آن پیرمرد با چهره ی خسته که گردی پیری بر آن نشسته بود با یک گوشی ساده یازده دو صفر در دست که بخاطر پا درد بر بروی زمین نشسته بود با صدای لرزان مرا صدا کرد. و من هم بسوی او حرکت کردم او گوشی ساده با دکمه های شکسته خود را داد و از من خواست که نگاهی به پیامک قبض برقش داشته باشم او قبل از نگاه کردن من به پیامک گفت که آن دو جوان دقایق زیادی سعی در پرداخت این قبض برایم داشتند اما آنها هم نتوانستند این کار را برایم انجام دهند. او ادامه داد که یارانه این ماه برایم تازه واریز شده و این قبض برق هم ۲۷۰ هزار تومان می باشد و از من خواست آن را پرداخت کنم.